Friday, October 23, 2009

گزارشی به ملت ایران

ای شما همه فرشته نمایان، جمعه است صلواتی نثار خود کنید درودی بر خود بفرستید که کس را قاهرتر از خود نمی شناسید، پس آن گاه چونان بیگناهان پاکدل سر در گریبان برده با خود بگوئید سلام بر من که توانم هست حریر را پولاد کنم و از آن پولاد خنجر بسازم. این نامه هنرمندان ماست، سیمین، جعفر و مجتبی که جز از عشق نمی گفتند و جز مهربانی کیش آن ها نبود، بخوانید از حریرشان، شما آهن دلان، پولاد ساخته اید.
عنوان نوشته شان هست گزارشی به ملت ایران

ما ایرانی هستیم.
هر یک از ما تنها یک پاسپورت داریم. پاسپورت ایرانی که آرم جمهوری اسلامی بر آن حک شده است. پاسپورت مان را در فرودگاه از ما گرفتند.
ما سینماگریم.
در این سی سال سینماگر شده ایم و به واسطه ی فیلم هایمان در مجامع جهانی نماینده ی فرهنگ و هویت ایرانی خویش بوده ایم. هیچ دولتی این هویت را به ما نبخشیده است که بتواند آن را از ما پس بگیرد.
ما همواره به فرهنگ کشورمان بالیده ایم و آن را در معرض تماشای مردم جهان قرار داده ایم. ولی اکنون حق عبور از مرزها را از ما گرفته اند؛ گلایه ای نداریم. حتی نمی دانیم به چه اتهامی؛ باز هم گله ای نداریم. اما ما می خواهیم همچنان سینماگر مستقل ایرانی باقی بمانیم.
در تمام طول فعالیت فرهنگی مان می توانستیم پاسپورت دیگری داشته باشیم؛ اما خواست و اراده ی ما بر ایرانی بودن و ایرانی ماندن بوده است. دولت این توان را دارد که مانع خروج ما از مرزهای کشورمان بشود؛ اما یادآوری می کنیم که هویت ما در گرو پاسپورت-هایمان نیست.
حتی بدون پاسپورت، ما ایرانی هستیم.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At October 23, 2009 8:26 AM , Anonymous سوشیانت said...

این ها چهره های گرامی ما هستند برای ما بازی کرده اند و برای ما به زور تن نداده اند . حالا باید از حود بپرسیم که هیچ برای گرفتاری آن ها گامی نهاده ایم یادشان بوده ایم. ممنون از آقای بهنود

 
At October 23, 2009 8:27 AM , Anonymous Anonymous said...

بیائید بیائید بر این خاک بگرییم

 
At October 23, 2009 8:45 AM , Anonymous Anonymous said...

سنگ در برکه می اندازی و می پنداری
با همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را می شود از حافظه آب گرفت

 
At October 23, 2009 9:51 AM , Anonymous Anonymous said...

نمی دانم چه چیزی باعث شد که قوم چنگیز و تیمور لنگ بر کشور مان حاکم شوند و هر چه هنر و هنرمند بود از میان برداشتند و فرهنگ شفاهی را جایگزین فرهنگ بالنده نوشتاری کردند.
هرچه بود گذشت. می گویند چنگیزیان نیز با دین آمدند و فرهنگ و تمدن ایران را از میان بردند.
چون آنها از عمر فراگرفته بودند که چگونه می توان فرهنگ چند هزار ساله یک ملت را به تاراج ببرد.
مردم ایران پس از قوم مغول لنگ لنگان حرکت کرد تا صفویه، قاجار و مشروطه و سپس کودتای 28مرداد .
در این مدت اگرچه استبداد دمار از مردم درآورد ولی نتوانست فرهنگ نیمه مرده را کاملا از میان ببرد.
انقلاب اسلامی که شد همه چیز به هم ریخت و نماینده مستقیم خدا فرمان راند و بر سر فرهنگ آن آمد که امروز شاهد آنیم.
هم اکنون فردی نمایندگی خدا را به عهده دارد که در سال 1368آقای بهزاد نبوی در مصاحبه با کیهان او را به باج دهی به برخی از نزدیکان می کرد.
نبوی می گفت" آقای خامنه ای من می خواهد دو پیکان به فلانی و دو پیکان به فلانی بدم. آخه من از کجا باید بیاورم"
البته لیست بلند بالایی نیز در این باره از عباس پالیزدار موجود است که نماینده خدا هزاران خودرو به نزدیکان خود بخشیده و تمامی معادن سنگ کشور را به آیت الله کاشانی(این معلم اخلاق) داده است.
جالب اینجاست این نماینده خدا در آن سال توسط نبوی و اخیرا نیز توسط پالیزدار متهم به باج گیری و دهی بود ولی امروز کسی نمی تواند از وی به عنوان نماینده خدا در زمین بپرسد چرا در آرای مردم دست بردی و یا جوانان را مورد ضرب وش تم و تجاوز جنسی قرار داده است.
چندین سال بر سر دولت خاتمی می کوبید چرا بر سر هسته ای با غرب مصالخه کرده ولی امروز خود و دولت دست نشانده و غاصبش دو دسته تمامی پنبه ها رشته کرد؟
کسی حق ندارد بپرسد که چرا سپاه که یک ارگان دولتی است بیش از نیمی از سهام مخابراتر ا خریداری کرده است آیا این معنی خصوصی سازی است و یا خامنه ای سازی؟
طهماسبی

 
At November 2, 2009 2:05 PM , Anonymous قطب نما said...

سلام
نامه در اوایل اشاره می کند که بر روی پاسپورت نام "جمهوری اسلامی ایران" نوشته شده است . و در پایان صحبت از ایرانی بودن " حتی بدون پاسپورت" می کند ! بنظرم گویا است !!

 

Post a Comment

<< Home